بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین

ساخت وبلاگ

پارسال وقتی صبح از خواب بیدار شدم و دست و صورت نشسته دنبال اسم اهنگ کوروش یغمایی گشتم کنکوری بودم، زود بیدار شده بودم درس بخونم، هر روز و هر ساعت و هر دقیقه فکرم این بود که سال دیگه این موقع کجام؟ یعنی دانشجو شدم؟ چی میخونم؟ کدوم دانشگاه، کدوم شهر، اگه نشه چی؟!! با تموم این فکرا من سه سال استرس داشتم، مریض شدم، عصبی شدم، افسردگی گرفتم.
الان که دارم همون آهنگو گوش میدم یهو یاد پارسال افتادم، الان دانشجو شدم و دارم جزوه ای رو که از اون هفته هی قول دادم بنویسمش و پشت گوش انداختم مینویسم.
هی هم خدا خدا میکنم بتونم صبح با انرژی برای کلاس مجازی 8 صبح بیدار شم.
اگه بهم میگفتن سال دیگه تو قشنگترین فصل سال که این سه سال رو براش رویا پردازی میکردی که بتونی با خیال راحت و بدون استرس کنکور بری گشت و گذار، قراره قرنطینه شی باور نمیکردم، من تموم روزای بهار رو که برای کنکور درس میخوندم خودم رو زیر بارونای تند بهاری تو کافه محبوبم تصور میکردم، بعد بارون میرفتم تو پارک و خیابون مورد علاقم قدم میزدم.
ولی نشد.
زندگی دقیقا همییینقدر غیر قابل پیش بینیه، اگه الان تو قسمت سخت زندگی گیر افتادید بدونید این روزا میگذره، و اگه بهترین روزاتونو دارید زندگی میکنید بدونید این روزا هم دائمی نیست و تا میتونید ازش لذت ببرید.
از همین قرنطینه و بودن در کنار عزیزانتون نهایت استفاده رو کنید، دیر یا زود این روزاهم میره، بازم زندگی قشنگیاشو نشونمون میده.
25 فروردین 99
2 و 13 دقیقه بامداد

گل یخ...
ما را در سایت گل یخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : my-wishes بازدید : 113 تاريخ : پنجشنبه 28 فروردين 1399 ساعت: 7:38